مروی بر زندگانی سردار شهید مهدی پیر محمدی
بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم
( وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاء عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ ؛ )
هرگز کسانى را که در راه خدا کشته شده اند مرده مپندار بلکه زنده اند و نزد پروردگارشان روزى داده میشوند . (سوره آل عمران آیه 169)
هر که در راه تو شد کشته نباشد مرده
زنده آنست که در کوی شما میمیرد
( سلمان ساوجی )
سرداری از خیل سرداران دلیر و پاکباز استان زنجان
سردار شهید مهدی پیرمحمدی
فرمانده غیور گردان همیشه خط شکن حضرت ولی عصر(عج)
مروی کوتاه بر زندگانی سردار شهید مهدی پیر محمدی :
سردارشهید مهدی پیرمحمدی بیست و ششم فروردین ماه 1335 درخانواده ای مستضعف و رنجدیده ، امادرعین حال بسیار پایبند به اصول دینی و اخلاقی در شهرستان زنجان متولد شد.
مهدی که دوران کودکی اش همراه بود با دوران خفقان نظام طاغوتی پهلوی و اشاعه فرهنگ بی بند و باری غربی ، به تشویق پدر دلسوز و فاضل اش که خود از حافظان قرآن کریم بود، قبل ازاینکه وارد مدرسه و دوره ابتدائی شود ، در کلاسهای مختلف قرآنی شرکت نموده و از همون ایام خردسالی با اسلام و تفکرات و اندیشه های والایش آشنا شد و با ایمانی پاک و راسخ پا به میدان علم و تحصیل نهاد و با تلاش و پشتکاری وصف ناپذیر توانست دوره های مختلف آموزشی را یکی بعداز دیگری با موفقیت پشت سر گذاشته و از هنرستان صنعتی دیپلم راه و ساختمان را اخذ نماید.
دوران اتمام هنرستان شهید پیرمحمدی مصادف با اوج گرفتن انقلاب و اعتراضات مردمی در زنجان میشود ، مهدی هم که از خیل عاشقان اهل بیت (ع) و امام خمینی (ره) بود ، با شنیدن اولین نغمه های انقلاب شکوهمند اسلامی ، به سیل خروشان انقلابیون پیوسته و تا به ثمرن شستن و پیروزی اش شبانه و روزی فداکاری و خدمت میکند، مهدی پس از پیروزی انقلاب اسلامی هم از پا ننشسته و با کمال میل هست و نیست خود را وقف امام(ره) و انقلاب نموده و بطور مستمر مشغول پاسداری و حراست از نهال نوپای حکومت اسلامی میشود.
با تشکیل سپاه پاسداران درسال 1358 به فرمان امام(ره)، مهدی بی درنگ وارد سپاه شده و با پوشیدن لباس سبز رنگ اش یکی از پیشگامان پاسدار استان زنجان میشود و در حالی که میتونست مثل اکثر خشکه مقدسان و مصلحت طلبانی که سپاه را پله ترقی و ثروت و قدرت می دانستند و همشیه از دور نظاره گر اوضاع و اتفاقات بودند ، در رده های بالای فرماندهی سپاه زنجان بماند، همچون پروانه ای عاشق خود را به طوفان حوادث انقلاب زده و لحظه ای از فداکاری در راه آرمانهای امام (ره) و حراست از انقلاب و ارزشهای والایش دست برنداشت .
با آغاز قضیه کردستان و شروع درگیریهای مسلحانه گروهکهای ضدانقلاب با نیروهای انقلابی ، مهدی دلیرانه کوله بار جهاد و مبارزه برداشته و حدود یک سالی در مناطق جوانرود ، اشنویه ، مهاباد و بوکان استان کردستان با ایادی مزدور گروهک ها به مقابله و نبرد می پردازد و ازخود حماسه ها عظیم و خاطرات شگفتی از ایثار و فداکاری برجای میگذارد ،مهدی با شروع جنگ تحمیلی از سوی صدام بعثی ، شتابان عازم مناطق جنوبی کشور شده و جانانه مشغول خدمت و نبرد در جبهه های حق علیه باطل میشود و جسورانه و بی باک در عملیاتهایی مختلفی مانند عملیات طریق القدس ، عملیات رمضان ، عملیات محرم و عملیات والفجر 4 شرکت میکند .
سردار پیرمحمدی بقدری بالیاقت وک اردان بود که بلافاصله استعدادهاش در مناطق جنگی نمایان شده و درکمترین زمان به رده های بالای فرماندهی میرسید ، امابا این وجود همیشه همچون یک بسیجی ساده و خاکی رفتار میکرده و اونقدر فروتن و بامحبت بوده که همه رزمندگان عاشق رفتار خوش و کردار مخلصانه اش بوده اند، مهدی درعملیات والفجر چهار فرماندهی گردان ولی عصر(عج) برعهده گرفته و در منطقه پنجوین عراق بعد از نبردی نزدیک و سنگین با مزدوران بعثی و شکستن خطوط اول دشمن ، به شدت زخمی شده و جهت مداوا به عقبه منتقل میشود .
سردار پیرمحمدی بدلیل جراحات شدید مدتی در بیمارستان بستری شده و بعد هم برای طی دوران نقاهت به زنجان برگشته و درمنزل مشغول استراحت میشود ، در این مدتی که مهدی ازجبهه ها دور است ، فرماندگان طرح عملیات خیبر (جزایر مجنون عراق ـ اسفندماه1362) را برنامه ریزی میکنند و نم نم خبر عملیات جدید مابین بچه های قدیمی جبهه میگردد و مهدی هم که شفته و دلباخته شب های حمله و لحظات پر از معنویت و عشقش هستش ، با شنیدن این نوعد چنان به شوق و هیجان می آید که بدون توجه به زخم های بهبود نیافته پیکرش ، سراسیمه راهی جبهه شده و با اصرار فراوان موفق به شرکت در عملیات میشود .
گردان خط شکن حضرت ولی عصر(عج) استان زنجان که اونروزها درلشگر 17 حضرت علی ابن ابیطالب(ع) معروف به گردان ضدزره بود ، در طول عملیات خیبر ماموریت های بسیار سخت و دشواری را در خطرناکترین مناطق درگیری برعهده گرفته و ضمن شکستن خطوط اول دشمن، چندشبانه و روز برای تثبیت منطقه عملیاتی جانانه با نیروهای تعلیم دیده و مجهز گارد ریاست جمهوری عراق جنگیده و با چنگ و دندان و ایثار جان از خطوط دفاعی حراست و پاسداری می نماید و در این مدت چندبار بطور کامل منهدم شده و اکثریت فرماندگان و رزمندگانش شهید و مفقود و اسیر میشوند، اما با این وجود بدلیل شرایط خطرناک و بسیار بحرانی منطقه عملیاتی و شجاعت و ایثار مثال زدنی بچه های گمنام زنجانی دوباره از سوی فرماندگان لشگر با نیروهای تازه نفس سازماندهی شده و بدون کوچکترین وقفه و استراحتی باردیگر برای نبرد به خطوط مقدم جزایر مجنون اعزام میشود .
در یکی از این رفت و برگشت های گردان به خط ، 300 نفر از نیروهای تازه نفس زنجانی که با طرح لبیک به منطقه اعزام و در قالب گردان سلمان سازماندهی شده اند ، برای جایگزینی رزمندگان گردان حضرت ولی عصر(عج) تحویل سردار پیرمحمدی میشود و مهدی هم بلافاصله برای شناسائی محل ماموریت گردان راهی منطقه عملیاتی میشود و درجزیره شمالی مجنون به درجه والای شهادت میرسد و بعد از سالها انتظار و خدمت مخلصانه عاقبت در هفتم اسفندماه 1362 مقبول درگاه ایزد منان قرارگرفته و با پیکری خونین تا محضر دوست پرواز میکند.
( یادش گرامی و راهش جاوید )
آن دم که به خون خود وضو می کردم
دانی زخدا چه آرزو می کردم
ای کاش مرا هزار جان بود به تن
تا آن همه را فدای او می کردم
فرازی کوتاه از وصیتنامه سردار شهید مهدی پیرمحمدی فرمانده گردان حضرت ولی عصر (عج) لشچر 17 علی ابن ابیطالب (ع)در عملیات پیروزمند خیبر :
ای پیروان روح الله و ای کربلائیان زمان که عرصه را بر طاغوتیان و شیطان صفتان تنگ کرده اید باید بدانید که ادامه حیات شجره سرخ گون انقلاب پر بار الهی ما جز با شهادت میسر نمی باشد و باید آگاه باشید که در این لحظات تاریخ ساز دوباره همان حماسه بدر محمدی (ص) و نینوای حسینی است که تجلی دیگری در سرزمینهای تفتیده غرب و جنوب پیدا کرده است و هم اینک باز همان حسین (ع) است که فریاد می زند ((ان کان دین محمد لم یستقم الا بقتلی فیاسیوف خذینی)) و شما را نیز به یاری طلبیده و ندا سر میدهد که ((هل من ناصر ینصرنی)) و باز همان شهیدان مظلوم و تشنه کام فرات اند که شما را به جهاد و قیام و صبر و استقامت در برابر یزیدیان دوران فرا می خوانند .
( روحش شاد و یادش گرامی )
با ذکرصلواتی یاد و نام تمامی شهیدان دل باخته حق و حقیقت را گرامی داشته
و برای فرج آقا صاحب عصر و زمان (عج) دعا کنیم .
(با التماس دعا )
ادامه مطلب